شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ * برادران يوسف وقتي ميخواستند يوسف را به چاه بيفکنند يوسف لبخندي زد... يهودا پرسيد: چرا ميخندي؟ اينجا که جاي خنده نيست..! يوسف گفت: روزي در فکر بودم چگونه کسي ميتواند به من اظهار دشمني کند با اينکه برادران نيرومندي دارم؟ اينک خداوند همين برادران را برمن مسلط کرد تا بدانم غير از خدا تکيه گاهي نيست...*
*bad boy*
93/10/13
@};- @};- @};-
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top